دومین رستورانگردی فیدیلیوییها در «سانلیو»
یک شب، یک رستوران
دومین رستورانگردی فیدیلیوییها در «سانلیو»
با تاخیری نسبتا طولانی دومین برنامه «یک شب یک رستوران» اول اسفند از طرف مسئولان فیدیلیو برگزار شد. قرار ساعت 7:30 بود و با حدود نیم ساعت اختلاف همه دوستان دور هم جمع شدند.
لادن و زوج غزاله-شایان اولین نفراتی بودند که در رستوارن حاضر شدند. سپس دایی علی فیدیلیو و بانو مهسا، میلاد، آرش ادبیه و خوشخوراکها به جمع اضافه شدند و با معرفی بچهها مشخص شد شب، شب مهندسهاست!
«غزاله» 24 ساله حدود دو سالی است که عضو فیدیلیو است؛ حقوق خوانده و در یک آژانس مسافرتی مشغول به کار است. طعم غذا برای او از همه چیز مهمتر است تا جایی که رستورانی را که بپسندد، بارها و بارها و حتی سالها مشتریاش میشود.
«شایان» رصاف هم 24 سال دارد و معماری خوانده و در فعالیتهای ساختوساز مشغول به کار است. با خنده اما کاملا جدی میگوید مهمترین ویژگی یک رستوران خوب داشتن جای پارک مناسب برای خودرو است. ترافیک و سختی جای پارک باعث شده که او با توجه به موقعیت مکانی منزل، رستورانهای مرکز و شرق را به عنوان مقصد رستورانگردیهایشان انتخاب کند و غزاله تاکید میکند که کمتر به رستورانهای غرب سرزدهاند ولی به عنوان مثال چند باری به همین رستوران «سانلیو» آمدهاند.
«دایی علی فیدیلیو» 29 ساله و کارشناس ارشد رشته عمران و در یک شرکت ساختمانی کار میکند. معیارهایش برای یک رستوران خوب کیفیت، قیمت و هر چیزی است که «مهسا» بگوید!
«مهسا» گرافیست است و موقتا خانهدار. 27 ساله است و نظافت، برخورد کارکنان و اهمیت به مشتری را معیار مهمی در انتخاب رستوران میداند و میگوید: «ما از زمان آشنایی هر رستورانی که رفتیم را نوشتهایم و به آن امتیاز دادهایم. تا بهحال 112 رستوران را رفتهایم که امشب و با سانلیو میشود 113.»
«لادن» یکی از قدیمیترین کاربران فیدیلیو است، از سال 1387! فارغالتحصیل رشته شیمی است و کارمند یک شرکت مهندسی. علاوه بر کیفیت و طعم غذا که به نظرش برای همه مهم است، به بهداشت، نظم و احترام یک رستوران اهمیت زیادی میدهد.
«میلاد» 26 ساله در رشته مهندسی الکترونیک تحصیل کرده و در حوزه مهندسی فروش فعالیت میکند. به نظر او یکی از مهمترین دلایل انتخاب رستوران، همراهان هستند. وقتی همه همراهان رستورانی را بپسندند و به توافق برسند، خود به عنوان هدف انتخاب میشود. دکور و کیفیت سرویسدهی از دیگر ویژگیهای رستوران مورد علاقه اوست.
خوشخوراک 1 یا «فریده پاکنیت» تحصیلات سینمایی دارد و به عنوان مجری طرح در فعالیتهای هنری حضور دارد. او زیبایی یا به نوعی کلاس رستوران را عاملی تعیینکننده میداند در عین حال که معتقد است رستوران باید آرامش داشته باشد و به مشتریها احترام بگذارند.
کندوکاو به سبک فیدیلیو
پس از کمی گفتوگو و آشناییهای اولیه، تیزبینی بچهها گل کرد. پذیرایی با یک ولکامینگ ساده، آب میوه طبیعی مخطوط میوههای زمستانی. در مقابل هر نفر یک سرویس کامل شامل زیربشقابی، قاشق، چنگال، کارد و لیوان قرار داشت. دستمال کاغذی هم به شکل تاشده در قسمتهای مختلف میز قرار داشت. «مهسا» به عنوان اولین انتقاد از نبود آویز کیف ناراضی بود و کیفش را مرتب جابهجا میکرد.
دوستانی که از سرویس بهداشتی استفاده کرده بودند، از بهداشت و وجود اتاقی برای عوض کردن لباس و پوشک نوازادان که در کممتر رستورانی وجود دارد ، ابراز رضایت کردند.
بعد از آوردن فهرست غذاها، «غزاله» خیلی سریع تذکر داد که قیمتهای سایت به روز نیست. منو بسیار مفصل بود و چاپ بسیار خوبی داشت. غذاها بر اساس طبقهبندیای که در سایت هم وجود دارد، مرتب شده بود. تصاویر غذاها بسیار شفاف و گویا بود. در دو صفحهای هم که غذاهای کودکان معرفی شده بود، تصاویر کارتونی و آرایش خاص غذاها توجه فیدیلیوییها را جلب کرد. تمامی قیمتها هم در صفحه آخر نوشته شده بود. «غزاله» از تجربیات غذاهایش کمی برای دوستان گفت و خوشخوراک درباره پیشغذاها و غذاهای بدون گوشت توضیحاتی داد.
در نهایت «لادن» سوپ روز که سوپ کرفس بود، «خوشخوراک» سوپ سبزیجات و سیبزمینی تنوری کلدتاپ، «میلاد» سالاد سزار بدون مرغ، «غزاله» و «مهسا» نان سیر، «دایی علی» سالاد سزار با مرغ و «آرش ادبیه» سالاد باغچه و بال کبابی سفارش دادند.
اولین نکتهای که به نظر همه بچهها به خصوص کسانی که سوپ سفارش داده بودند، سردی غذا بود. غذاها اصلا داغ نبود و دمای آنها بیشتر به سردی میزد. به جز این نکته، بچهها از سوپ راضی بودند؛ به خصوص سوپ کرفس. «آرش» از سالاد باغچه که ترکیبی از سبزیجاتی چون اسفناج و کرفس بود بسیار راضی بود و بال کبابی را خوشطعم و تند معرفی کرد. «میلاد» و «دایی علی» اما گفتند که سالادهایشان معمولی بود و سس آن فقط روغن زیتون و سرکه بالزامیک بود. ضمین اینکه با وجود آنکه «میلاد» سالاد بدون مرغ خواسته بود، درون سالادش قطعات مرغ وجود داشت. خوشخوراک هم سیبزمینی تنوری را که با سبزیجات مختلف و سس ماست پر شده بود، خوشمزه توصیف کرد.
صحبتهای تخصصی فیدیلیویی!
صحبت بچهها گل انداخته بود؛ از معیارهای یک رستوران خوب تا داستانها و قضایای پیش آمده در فیدیبرد. «خوش خوراک» معتقد بود که: «فقط برای غذا خوردن که به رستوارن نمیرویم. میخواهیم زمان خوشی را داشته باشیم و غذای خوبی هم بخوریم که البته باید به قیمت هم باشد. خیلی از رستورانها این خدمات را ارائه میدهند و خوب مواردی هم هست که این اتفاق نمیافتد و ما هم دیگر سر نمیزنیم اما وقتی جایی خوب باشد، بارها و بارها سر میزنیم.»
«لادن» گزینه جدید را وارد بحث میکند؛ نظم: «نظم در رستوانهایی شبیه اینجا با فستفودها فرق می کند. شاید وجود نمک و فلفل و نی و چنگال به اندازه کافی و جلوی دست در یک فستفود نظم باشد اما در رستورانها متفاوت است. اینکه صندلی و میزها مرتب باشد و فاصله کافی داشته باشد، سفارش به موقع گرفته و آورده شود و مواردی از این قبیل.»
بچهها کمی از فضای فیدیبرد به لتمیر شکایت کردند و از غرضورزیها و کامنتهای غیرضروری گفتند. «غزاله» از مشکلاتی که در آینده ممکن است گریبانگیر سایت شود گفت: «خوب اگر اسم چت روم روی فیدیبرد بگذارند که سریع سایت فیلتر و همه چی حمع میشود. بسیاری از بچهها آدرس ایمیل و حتی شماره تلفن یکدیگر را دارند. چه لزومی دارد جواب یکدیگر را که معمولا بیربط به پست اصلی است را در فیدیبرد بگذارند. من هم بارها در مورد رستوانی جستجو کردهام و به خاطر این کامنتهای غیرتخصصی، جواب لازم را نگرفتهام.»
یک نمایشگر در رستوران مستندی را پخش میکرد که برای لحظاتی به واسطه تصاویر زیبا، نظر بچهها را جلب کرد. «آرش» تذکز داد که: «معمولا در رستورانها صفحه نمایشهای این چنینی نصب نمیشود. هم حواس مشتریها را پرت میکند و توجهشان به غذا کم میشود و هم دیدن تصاویری احیانا ناخوشایند، حالش دگرگون میشود.»
کمکم سروکله غذاها پیدا شد. «آرش» و «شایان» بشقاب بینالمللی، «غزاله» رستبیف، «دایی علی» پیتزا استیک سایز بزرگ، «مهسا» استیک جولین «خوشخوراک» میرزاقاسمی، «لادن» استیک و «میلاد» چیکن کوریل سفارش دادند. متاسفانه باز هم غذاها گرمای لازم را نداشت که در مورد غذاهایی مانند استیک، با وجود آنکه نحوه پخت را هنگام سفارش پرسیده بودند، به قول معروف باعث شده بود که غذا از دهن بیفتد. دورچین غذاها شامل مخلوطی از سبزیجات پخته و مزهدار شده مانند فلفل دلمهای، هویج و کلم، سیبزمینی تنوری و ... بود.
«شایان» و «آرش» از مزه مرغ بیش از مزه گوشت و ماهی خوششان آمده بود. «غزاله» سیبزمینی کنار غذا را دوست نداشت و معتقد بود حجم غذاها به نسبت دفعات قبلیای که او آمده، بیشتر شده است. «دایی علی» معتقد بود که پیتزایش نکته خاصی نداشت هرچند از سفارشاش پشیمان نیست اما چون از میرزاقاسمی خوشخوراک هم کمی تست کرده بود گفت: «شاید دفعه بعد من هم میرزا قاسمی سفارش دهم!»
«مهسا» از استیک و دورچینهایش راضی بود اما سس استیک را دوست نداشت و گفت که تابهحال چنین مزه و سسی را با استیک مزه نکرده است. «لادن» گفت که دورچین غذایش را به استیک ترجیح داده است اما میلاد گفت که غذایش تند بوده در حالیکه در منو ذکر نشده بود. او گفت که به غذاهای تند حساسیت دارد و اگر میدانست غذای به این تندی، سفارش نمیداد.
فیدیلیوییها و مدیریت سانلیو
طبق قرار همیشگی برنامه «یکشب، یک رستوران»، بچهها در گروههای 4 نفری به آشپزخانه سرزدند و طبق معمول اولین جملهای که گفتند این بود: «چقدر کوچیک و ساده بود.» گویا همه به تصویر اغراق شده آشپزخانه رستورانها در فیلمهای سینمایی عادت کردهایم. بچهها از تمیزی و نظم آشپزخانه راضی بودند.
آقای «خانی»، مدیر داخلی رستوران سانلیو پس از جمعآوری میز در جمع دوستان حاضر و پاسخگوی سوالات بود. اولین موضوعی که بچهها حتی در آشپزخانه هم تذکر دادند، سردی غذاها بود. مدیر داخلی رستوران علت آن را پایین بودن آشپزخانه و دو طبقه بودن رستوران اعلام کردو تاکید کرد که به دنبال ظرفهایی دردار برای سرو غذا هستند؛ هرچند که «خوشخوراک» که بارها به این رستوران آمده بود گفت که اولین بار است که با این مشکل مواجه میشود.
«میلاد» در مورد توضیح ناکافی در مورد طعم غذا تذکر داد که آقای «خانی» عذرخواهی کرده و گفت که در اولین فرصت این مشکل را رفع و از کارکنان رستوران میخواهد حتما این موضوع را هنگام سفارش غذا تذکر دهند. در مورد به روز نبود قیمتها هم گفتند که کمکاری از سوی رستوران بوده و در اولین فرصت قیمتهای جدید را برای فیدیلیو می فرستند. (این کار هماکنون انجام شده)
سپس مژده دادند که به زودی شعبهای از سانلیو در مجتمع تجاری تیراژه و تا تابستان آینده شعبهای در محدوده خیابان پاسدان افتتاح میشود. آقای «خانی در مورد مواد اولیه مورد استفاده در رستوران هم گفت: «تمامی مواد ما روزانه و از یک آشپزخانه مرکزی اختصاصی متعلق به مجموعه در اطراف تهران تهیه میشود مثلا ما خودمان از گوشت تازه گوساله همبرگر تهیه میکنیم و اصلا از مواد کارخانهای استفاده نمیکنیم. حتی خمیر پیتزا و مزهدار کردن گوشت و مرغ هم در خارج از رستوران انجام و به شکل بستهبندیهای منظم، روزانه و توسط کامیونتهای یخچالدار به دست ما میرسد. به همین دلیل به طور قطع می گویم که مواد اولیه رستوران ما یکی از تازهترین و بهترینها در کل تهران است.»
صحبتهای بچهها تمامی نداشت و بحث رستورانها و خوراکیها همچنان ادامه داشت که دوستان یکبهیک خداحافظی و از هم جدا شدند. همه ابراز امیدواری کردند که در برنامههای مشابه و خیریهها باز هم یکدیگر را ببینند.
خاله شادی
1391/12/19
سعیده شاهرودی
1391/12/25
cherry
1392/2/18
nazanin22 K
1391/12/19
مازیار عبیدیان
1391/12/19
cherry
1392/2/18
bon appetit
1391/12/19
mahsa.m
1391/12/19
sad pisces ...
1391/12/19
غزاله حسنی
1391/12/18
سبا
1391/12/18
mana 20
1391/12/17
Mehdi Taghavi
1391/12/21
خوش خوراک
1391/12/17
لادن ملک قاسمی
1391/12/18
hooman kouhi
1392/1/4
elena kia
1391/12/21
نازنین جوکار...
1391/12/18
سارا مروتی
1391/12/17
cherry
1392/2/18