با فیدیلیو در رستوران دیم
سومین برنامه «یک شب یک رستوران» فیدیلیو یکی از پرجمعیتترین و تخصصیترین برنامهها، سهشنبه 20 فروردین در رستوران تازه تاسیس «دیم» برگزار شد. برنامهای که میهمانان و حاضران در آن از اعضای فیدیل کلاب و دارندگان امتیازهای بالا هستند؛ و این یعنی اگر علاقه به حضور در برنامههای یک شب یک رستوران دارید، از کارتهایتان بیشتر استفاده کنید! ضمن اینکه جو بسیار صمیمی بود چراکه بیشتر دوستان حداقل یکبار همدیگر را در برنامههای مختلف فیدیلیو دیده و با هم در ارتباطند.
شب همسن و سالان
در برنامه سوم اکثریت با خانمها بود و جالب اینکه همه آنها از یک گروه سنی بودند. «مهتاب» 28 ساله است و در یک شرکت بینالمللی حملونقل کار میکند. در بورد فعال و عضو کلاب هم هست اما چون بیشتر اهل کافیشاپگردی است تا رستورانها، هنوز از کارتش استفاده نکرده. مانند بسیاری از خانمها به بهداشت یک کافه یا رستوران اهیمت زیادی میدهد و محیط ایدهآلش جایی است که از تمیزی برق بزند! هرچند که دسترسی آسان، میتواند کافه یا رستوران را به پاتوق او و دوستانش بدل کند.
«بهارک» در یکی از شرکتهای تولید موادغذایی کار میکند و مسلما نگاه تخصصیتری به غذا و رستوران دارد. او 32 ساله است و میگوید ظاهر یک رستوران و طعم غذا برای او اهمیت زیادی دارد و مثلا به کارد و چنگالهای براق روی میز اشاره میکند و ظاهر و نور رستوران که برایش مهم است. البته اعتراف هم میکند که یک بار با نام فیدیلیو کلاهبرداری کرده است: «برای سالگرد ازدواج پدر و مادر میخواستیم غافلگیرشان کنیم و رستورانی را برای آنها رزرو کرده بودیم. هر چه سعی کردیم که آن شب به رستوران بروند،راضی نمیشدم آخر سر فیدیلیو را به آنها معرفی کردم و گفتم من در قرعهکشی این سایت برنده شدم و امشب باید به فلان رستوران بروم اما چون وقت نمیکنم، شما جای من بروید!»
«عاطفه» هم 32 ساله است و در شرکت واردات مولدهای برق فعالیت میکند و طعم، کیفیت و برخورد، معیارهای او برای انتخاب یک رستوران است؛ جایی که ممکن است به پاتوق بدل شود. البته خوب بچهها متفقالقول معتقدند که برخورد پرسنل در رستورانها و ساندویچیها و فستفودها تفاوت زیادی با هم دارند اما خوب احترام گذاشتن خیلی ربطی به نوع رستوران ندارد.
«پیمان» از کافیشاپها و رستورانهایی نام میبرد که بارها و بارها به آنها مراجعه کرده چراکه هم برخورد خوبی از کارکنان آن دیده و هم از سرویسدهیشان راضی بوده: «اینها مسائلی است که برای من خیلی مهم است و بر اساس آنها دست به انتخاب می زنم. یک رستوران هرچقدر همه که غذاهایش لذیذ باشد، همه ما در اولین گام برخورد و سرویسدهی را میبینیم و بعد نوبت به غذا میرسد.» او 28 سال دارد و به عنوان مهندس کامپیوتر مشغول به کار است.
«گلرخ» هم در گروه 32 سالههاست و مدیر فنی یک آژانس هواپیمایی است و خیلی رک و صریح میگوید که طعم و حجم غذا برای او از همه چیز مهمتر است: «یعنی برام مهمه که گشنه از رستوران بیرون نیام. من نمیفهمم اضافه اومدن غذا یعنی چی، خوب باید غذا را تا انتها خورد!»
«مازیار» کارمند بانک مرکزی است و 25 سال دارد. طعم غذا آنقدر برایش مهم است که ممکن است از یک سر شهر فقط برای خوردن یک غذای به خصوص، مثلا ساندویچ هاتداگ، به آن سر شهر برود. هرچند که تاکید میکند برخورد کارکنان یک رستوران از مدیر تا آشپز در این انتخابها سهم مهمی دارد.
«پریناز» کارمند ایران ایر است و 26 سال دارد. تاکید میکند که حتما باید طعم غذا را بپسندند حالا چه رستورانهای شیک و VIP تهران باشد چه یک فلافلی در بندرعباس که هنوز مزه ساندویچهایش زیر زبان او مانده. در گام بعدی سرویسدهی یک رستوران از ظرف و ظروف تا نظم و ترتیب برایش مهم است.
و «آلاله» کوچکترین عضو این جمع که دانشجو است و 22 سال داد اعتقاد جالبی دارد: «رستوران خوب جایی است که به من خوش بگذرد؛ ممکنه به خاطر غذاش باشه یا شاید به خاطر اینکه اونجا با همراهانم راحت بودم و سروصدا کردیم. در کنار اینها خوب طعم غذا و برخورد کارکنان هم برام مهمه.»
«سجاد» و «امیرپاشا» هم از دیگر حاضران در برنامه «دیم» بودند که در برنامه یک شب یک رستوران «رزماری» معرف دوستان هستند و رقابت عجیبی در کسب امتیاز در کلاب با یکدیگر دارند یکی با حدود 400 امتیاز و دیگری بیش از 200 امتیاز. البته نام مازیار 2000 امتیاز را در این جدول از قلم نباید انداخت.
پروسه سخت انتخاب غذا
پس از حضور همه دوستان، و سرو نوشیدنی ولکامینگ که نوشیدنی ترشمزهای بود، منوی غذاها به تعداد میهمانان در اختیار همه قرار گرفت. کتابچهای با کاغذهای نفیس و جلدی چرمی و سیاه. قیمت غذاها در زیرآنها و بدون صفر چاپ شده بود اما توضیحی درباره مواد به کار رفته و پخت وجود نداشت. گارسون با صبر و حوصله تمامی سوالات دوستان را پاسخ داد و سفارشها را نوشت. البته طبیعی است این کار کمی طول کشید. ضمن اینکه با توجه به ترکیب غذاها، نوشیدنی مناسبی را هم به دوستان پیشنهاد میداد.
سپس قسمت دوم ولکامینگها که بیسکوئیتهایی شور و پنیری مخلوط با گردوی تازه و بادامزمینی بود برای بچهها سرو شد که استقبال خوبی از آنها شد. در جریان صحبتهای دوستان، مدیر سایت از امکانات ویژهای که در آینده برای اعضای کلاب ایجاد میشود سخن گفت؛ امکانی مانند notification! ضمن اینکه صحبتهایی درباره کلاب و مشکلاتی که دوستان داشتهاند مطرح شد و مدیر سایت توضیح داد که بارها و بارها با مدیران رستورانها و کافیشاپهای کلاب جلسه و تماس تلفنی داشتهاند و توضیح دادهاند که اعضای کلاب فیدیلیو به دنبال تخفیف نیستند؛ بلکه کسانیاند که به دنبال احترام و غذای خوب هستند و به نوعی رستورانرو حرفهای هستند اما خوب بعضی از مشکلات وجود دارد که به مرور زمان حتما برطرف میشود.
دوستان از فضای رستوران، چیدمان، فاصله میزها و طراحی و نورپردازی راضی بودند و شاید رعایت همین فاصلهها و اصول بود که باعث شد با توجه به تعداد بالای فیدیلیوییها و صحبتهایی که میکردند، میهمانان دیگر ناراحت نشوند و مشکلی نداشته باشند.
پیشغذاهای خوشمزه
با توجه به تعداد بالای مهمانان کمی آماده شدن پیشغذاها طول کشید اما گارسون جای تکتک بچهها را حفظ بود و بدون سوالی پیشغذاها رو جلوی دوستان قرار داد. در هر نوبت سرو هم سرویسها تعویض و کارد، چنگال و قاشق جدید در مقابل همه قرار میگرفت.
پریناز «سالاد سبز با سس زرشک» سفارش داده بود که از طعم سس بسیار خوشش آمد اما چون علاقهای به کرفس ندارد، ترجیح میداد که برگ کرفس در سالادش نباشد. نوشیدنی او مخلوطی از آب سیب، کیوی و پرتقال بود. «آلاله»، «مهتاب» و «عاطفه» برای پیش غذا «کیش اسفناج» سفارش داند که هر سه رضایت کامل داشتند. «امیرپاشا» سالاد سزار سفارش داد که به خاطر وجود سس زیاد و مرغ کافی، او هم از پیشغذایش راضی بود. «سجاد» که سعی داشت عجیبترین غذاها را با عجیبترین اسامی انتخاب کند، «کیک سالمون» سفارش داد که همراه با کمی پوره سیبزمینی سرو شد و به گفته خودش و دوستانی که این پیش غذا را تست کردند، مزه خوبی داشت؛ هرچند که سجاد پوره سیبزمینی دوست ندارد. «گلرخ» گراتینه سبزیجات سفارش داده بود که به نظرش اگر گرمتر سرو شود، حتما بیشتر دوست خواهد داشت. «مازیار» از سوپ قارچ به شدت راضی بود و تاکید کرد که به عنوان پیشغذا، کاملا اشتهایش را باز کرده است. پیش غذای انتخابی «بهارک» هم «سالتیم بوکا» شامل استیک و پوره سیبزمینی بود که از نظر او بسیار خوشطعم و خوشمزه بود. نکته مهم در این میان حضور حرفهایها بود، با آوردن هر نوشیدنی و پیش غذا چندین دوربین و موبایل آماده گرفتن عکس بودند.
حضور دائم مدیر رستوران
آقای «محمد افشین» مدیر رستوران از ابتدا حضور داشتند و چندیدن نوبت در کنار دوستان نشستند و پاسخگوی سوالات بودند. در مورد نداشتن توضیحات در خصوص غذاها گفت: «بیشتر این غذاها شناسنامهای بینالمللی دارند و مثل این میماند که ما در منو درباره مواد تشکیلدهنده قرمه سبزی بنویسیم. ضمن اینکه هر میز گارسون یا به قول ایشان کاپیتان مخصوص خود را داد که موظف است به همه سوالات جواب دهد. تصور ما بر این است که این کار به رابطهای بهتر و صمیمیتر بین میهمانان و کارکنان ما میشود. انرژی بهتر ردوبدل میشود چراکه ما نمیخواهیم یک رستورن معمولی با دهها مورد مشابه باشیم. اینجا با توجه به طراحی و استایلی که دارد هم مکانی مناسب برای قرارهای کاری است و هم خانوادگی و هم دوستانه. ما سعی کردیم اصالت کار را حتی در موارد کوچک هم حفظ کنیم و اگر دقت کرده باشید همکاران من سفارش را روی کاغذ مینویسند و از دستگاه های الکترونیکی ثبت سفارش استفاده نمیکنند و ضمن اینکه هر نفر مسئول گروهی از مشتریهاست.
در ادامه این گفتگو در مورد غذاها، موسیقی، رفتار کارکنان و موادغذایی هم صحبتهایی شد تا زمان سرو غذای اصلی رسید.
استیک، انتخاب اصلی فیدیلیوییها
«پریناز»، «امیرپاشا»، «عاطفه» و «پیمان» سرلاین استیک، «آلاله»، «گلرخ»، «مازیار» و «مهتاب» فیله استیک، «سجاد» خوراک بلدرچین و «بهارک» ریب آی استیک که کمی چرب و مورد علاقه اوست، سفارش دادند.
هنگام پخت غذا نحوه پخت استیک از همه دوستان پرسیده شده بود اما تقریبا گفتند که پخت غذا چیزی نیست که آنها سفارش دادند. مدیر رستوان، آقای «افشین» در این مورد تاکید کرد که رنگ گوشت تنها ملاک در نحوه پخت نیست و با روشی ساده و البته فرانسوی انواع پخت استیک را معرفی کرد: «نوک انگشتان شست و اشارهتان را به هم بچسبانید و ماهیچه زیر انگشت شست را لمس کنید. این میزان سفتی یک استید کم پخته یا Rare است. این کار را با نوک تمامی انگشتها انجام دهید. میزان نرمی و سفتی ماهیچه زیر انگشت شست ملاک پخت استیک از نرمترین تا سفتترین شکل ممکن است. انگشت کوچک را که به انگشت شصت میچسبانید به پخت کامل یا well-done می رسید»
دورچین غذاها گراتین سبزیجاتی بود که «گلرخ» به عنوان پیشغذا سفارش داده بود و تاکید کرد که اگر این موضوع را میدانست، پیشغذای دیگر انتخاب میکرد.
ظاهرا جذاب ترین قسمت "یک شب- یک رستوران" برای فیدیلیویی ها بازدید از آشپزخانه رستوران است. بعد از اتمام غذا، تور گشت و گذار در آشپزخانه شروع شد. اما پیش از آن به پیشنهاد مدیر رستوران، فیدیلیویی ها بازدیدی اجمالی از فضای باز رستوران داشتند. فضای جذاب بالکن رستوران باعث شد فیدیلیویی ها پیشا پیش فضای باز این رستوران را برای دفعات بعد رزرو کنند.
آشپزخانه رستوران دیم یکی از آشپزخانه های بزرگ و بسیار مجهز در بین رستورانهای تهران به حساب می آید و اعضای فیدیلیو که قبلا تجربه بازدید از آشپزخانه های رستورانهای دیگر را همراه داشتند، از دیدن آن سوپرایز شده بودند. مدیر رستوران دستگاههای مختلف آشپزخانه را مثل یخچال پروتئین ها، یخچال سبزیجات، فرها و اجاقهای مختلف و دستگاههای گرم کن بشقاب را به بچه ها معرفی کرد. علاوه بر اینکه عنوان کرد رستوران دیم دارای یک دستگاه پخت بسیار گرانقیمت و ارزشمند در آشپزخانه خود است که به پخت سالم غذاها بسیار کمک می کند. دستگاهی که در دنیای آشپزی به آن خانه آشپزها می گویند، چرا که در آن هم آب، هم برق و هم گاز همزمان برای پخت استفاده می شود.
بازدید از آشپزخانه حسن ختام شب سوم " یک شب- یک رستوران" بود و حدود ساعت 12 بود که فیدیلویی ها پس از پرداخت مبلغ فاکتورهایشان که شامل 50 درصد تخفیف ویژه بود از رستوران خارج شدند تا سومین برنامه یک شب یک رستوران هم با خاطرهای خوش به پایان برسد.
|
|
|
|
لادن ملک قاسمی
1392/1/30
خوش خوراک
1392/1/29
عاطفه ایزدیان
1392/1/29
NokhoOd
1392/1/28
bon appetit
1392/1/28
غزاله حسنی
1392/1/28
mira
1392/1/29
پیمان
1392/1/29
💎خانجون✨
1392/1/28
mahsa.m
1392/1/29
sad pisces ...
1392/1/29
مازیار عبیدیان
1392/1/31
مازیار عبیدیان
1392/1/29
مازیار عبیدیان
1392/1/28
frozen بدیع
1392/1/28
💎خانجون✨
1392/1/29
💎خانجون✨
1392/1/29
frozen بدیع
1392/1/30
Omid Mirzaie
1392/2/19
mohammad afshin
1392/1/29
simin mm
1392/2/19
سارا مروتی
1392/1/28
neji
1392/1/28
سبا
1392/1/28
**پــریــنــاز**
1392/1/28
خاله شادی
1392/1/31
مهتاب شاهوي
1392/1/29
mohammad afshin
1392/1/29
Sam Tah
1392/1/29
bon appetit
1392/1/28
علیرضا رزاقی
1392/2/9
paprika ...
1392/1/28
nazanin22 K
1392/1/28
ـآآـ0. ـ
1392/1/29